زن بودن

توضیحات  کتاب زن بودن اثر دکتر تونی گرانت است به ترجمه دکتر مریم بردبار و چاپ انتشارات کتیبه پارسی.    کتاب پیش رو اثری کارآمد و راه گشا برای زنان است که با در اختیار گذاشتن دیدگاهی تازه بسیاری از پرسش های آن ها را پاسخ می دهد و زندگی پر بارتر، عاشقانه تر و رضایت بخش تری را برای شان به دنبال می آورد.    زنان در دنیای امروز به مردان تقلبی مبدل شده اند، با آن که عشق نقشی اساسی در ضمیر هر زن ایفا می کند و نسبت به جنس مرد، زنان ارزش بالاتری برای عشق و عاطفه قائل اند، اما زنانگی شان تحت تاثیر اهمیت بیشتری که دنیا برای ویژگی های مردانه قائل است سرکوب شده، دروغ های بسیاری به خورد زنان داده شده که نه تنها آن ها را از حقیقت وجودی شان دور کرده بلکه به افرادی سردرگم، آشفته و پریشان مبدل کرده است. افرادی که حتی خودشان هم نمی دانند دقیقا چه چیزی از زندگی می خواهند.    زن بودن اثری است که به مقابله با این دروغ ها روی آورده، کتابی که زنان را با خودشان آشتی می دهد و آن ها را از زیر بار مسئولیت های بی شماری که به دوش خود انداخته اند می رهاند. این اثر نقشی موثر در بهبود روابط ایفا می کند و نه تنها راهنمایی موثر برای زنان است بلکه مردان را نسبت به جنس مخالف خود آگاه تر می سازد و با نیازهای او آشنا می کند. به این ترتیب ماحصل مطالعه کتاب پیش رو برای همه انسان ها کسب آگاهی و دستیابی به روابط و زندگی لذتبخش تر است.    گزیده ای از کتاب  امروزه بسیاری زن ها در شگفتند که چرا به دست آوردن تعهد مردها این قدر برایشان مشکل است. البته پاسخ برای هر زنی نسبت به زن دیگر متفاوت است. اما به نظر می رسد که در بسیاری موارد زن امروز جذبه مدونا را از دست داده است. او «آسان» و در دسترس است و به نظر می رسد که معیارهای بسیار کمی دارد. او بسته به شور و هیجانش و نه شم و شهود درونی اش، قبل از اینکه هر تعهدی از مرد بگیرد با او وارد رابطه جنسی می شود، او با مردی زندگی می کند، هرچه را که او می خواهد و نیاز دارد به او می دهد، قبل از اینکه آن مرد به او کاملا دل سپرده باشد. برای زنی با معیارهای خاص خود، «دور از دسترس بودن» به طور طبیعی اتفاق می افتد و یک بازی نیست، چرا که او خود را خاص می داند و بر اساس ارزش هایی زندگی می کند. باری، برای زنی که با جنبه مدونای خویش در ارتباط نیست، چیز زیادی در مورد خودش، رابطه جنسی اش، و زنانگی اش قابل احترام نیست.    چنین زنی جذبه زنانه اش را از دست داده است؛ او جذبه مدونای خویش را از دست داده است. او تامپون ها و لیف شست و شویش را در حمام رها کرده، و شخصی ترین رازهای زنانه اش را افشا ساخته است. او به شدت نیاز به در میان گذاشتن نهفته ترین افکار و احساساتش با مردهایی دارد که می خواهد او را «درک کنند». در واقعیت مردها اغلب با احساسات و نیازهای یک زن نمی توانند ارتباط برقرار کنند و از پای در می آیند چرا که آن ها بر عکس زن ها موجودات بی نهایت ساده ای هستند.