قلب کوچک متقلب

۳۰۰,۰۰۰ تومان

قسمت هایی از کتاب قلب کوچک متقلب (لذت متن)
طی چند ماه گذشته از وقتی سیزده سالش شده بود، رزی دستخوش تحولی قرار گرفته بود که مادرش آن را تغییر دریا و بهترین دوست مادرش ری آن را تبدیل شدن از سگ به گربه می نامید؛ تبدیل از دوستانه و خوش برخورد بودن و دقت سگی به تودار بودن و مرموز بودن گربه . از وقتی رزی دیگر به چشمان مادرش نگاه نمی کرد، الیزابت می دانست که خیلی چیزها عوض شده اند و فهمید که رزی با آغازی جدید مواجه شده است . او مدام احساس می کرد که دارد گذشته را می بیند و این برایش بسیار نگران کننده بود؛ از این هم بیشتر، چرا که اولین بار وقتی متوجه این موضوع شد که صدای خودش را شنید که در حال گفتن یکی از آن چیزهایی بود که وقت نوجوانی مادرش به او می گفت ، چیزی که الیزابت قسم خورده بود هرگز آن را نخواهد گفت : «می خوام وقتی حرف می زنم ، به من نگاه کنی .» بعد ناگهان رزی ، نگاه خصمانه اش را در نگاه مادرش مثل گربه ای که کسی را که در حال خوردن ساندویج تن ماهی است ، تماشا می کند، قفل کرد و الیزابت دیگر آن حرف را تکرار نکرد. به یاد می آورد که چطور وقتی هم سن رزی بود از چشم در چشم شدن با مادرش خودداری می کرد. این کار به نظرش کمی به خاطر این بود که می ترسید نکند مادرش ذهنش را بخواند. ذهنش پر از توطئه بود و داشت برای شکست دادن مادرش نقشه می کشید. این را هم به یاد می آورد که بیست و نه سال پیش در سیزده سالگی ، عقایدی خرافاتی داشت که مثلا اگر به مادرش وقتی که مست و لایعقل بود یا بیمار و لرزان یا مثل نوری وسط روز بیرون می رفت ، نگاه نکند مادرش ممکن است برود و ناپدید شود.

وزن 340 کیلوگرم
مؤلف

مترجم

،

ناشر

Color

تک رنگ

گروه

کشور

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

ژانر کتاب

نوع کاغذ

نوع صحافی

Writing

زبان

Original Language

تعداد صفحات ۴۷۷ صفحه
شمارگان ۱۰۰۰ نسخه
شابک 9789649078939
0 reviews
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

پاک‌کردن فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قلب کوچک متقلب ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد تهران 55