نورثنگر ابی

۲۲۵,۰۰۰ تومان

نورثنگر ابی اثر جین آستین (نی) درباره کتاب نورثنگرابی کاترین مورلند دختری است پاک و ساده‌دل که از کلبه روستایی‌اش به دنیای پرتب و تاب و پیچیده شهر شلوغ سفر می‌کند، با آدم‌های تازه‌ای آشنا می‌شود و تجربه‌هایی را از سرمی‌گذراند، اما در عالم خیال همه چیز را با رمان‌هایی که خوانده است مقایسه می‌کند و خود را در نقش قهرمان این رمان ها می بیند. و سرانجام درمی‌یابد که دنیای اطراف واقعی‌تر از دنیای رمان است. بخش اول فصل 1 اگر کسی کاترین مورلند را در زمان بچگی اش می دید اصلاً به ذهنش نمی رسید که او برای قهرمان شدن به دنیا آمده. اوضاع و احوال زندگی اش، شخصیت پدر و مادرش، خودش، اخلاق و رفتارش، همه و همه برعکس این بود. پدرش کشیش بود، بی آن که به امان خدا مانده باشد یا بی چیز باشد. تازه، آدم محترمی هم به حساب می آمد، هرچند که اسمش ریچارد بود و قیافه اش هم چنگی به دل نمی زد. دستش به دهانش می رسید و دو تا منصب خوب داشت. عادت هم نداشت دخترهایش را توی منزل حبس کند. مادرِ کاترین زنی بود بی شیله پیله و ساده، با خلق وخوی خوش، و مهم تر از همه این ها، بنیه قوی. قبل از تولد کاترین سه پسر به دنیا آورده بود، و برخلاف تصور همه، نه تنها بعد از این زایمان نمرده بود، بلکه زنده مانده بود و به زندگی ادامه داده بود، آن قدر که صاحب شش بچه دیگر هم شده بود. بزرگ شدن بچه ها را هم دور و بر خودش دیده بود و کاملاً سالم و قبراق بود. به خانواده ای که ده تا بچه داشته باشد می گویند خانواده درست حسابی، چون همیشه تا دل تان بخواهد کله و دست و پا وجود دارد. اما مورلندها را از لحاظ های دیگر نمی شد زیاد هم خانواده درست حسابی دانست، چون روی هم رفته خیلی معمولی بودند. کاترین هم سال های سال یک آدم معمولی بود مثل بقیه. هیکل مردنی قناسی داشت، صورت زردنبو، زلف تیره بی حالت، و قیافه زمخت؛ این از جسمش. اما ذهنش هم برای قهرمان شدن همین قدر کم وکسری داشت، شاید هم بیشتر. عاشقِ بازی های پسرانه بود و کریکت را به هر چیز دیگری ترجیح می داد، نه فقط به عروسک بازی، بلکه به لذت های عالم کودکی قهرمان ها، نگهداری سنجاب کوچولو، غذا دادن به قناری، یا آب دادن به بوته گل سرخ. اصلاً به باغ و باغچه رغبتی نداشت، و اگر هم بعضی وقت ها می رفت گل می چید بیشتر محض شیطنت بود ــ لااقل از رفتارش می شد این را فهمید، چون همیشه می رفت گل هایی را می چید که می گفتند نباید بچیند…. این از علایقش… استعدادهایش نیز همین قدر غیرعادی بود. همیشه تا چیزی را یادش نمی دادند یاد نمی گرفت و سردرنمی آورد؛ گاهی حتی این طور هم نمی شد، چون خیلی سربه هوا بود و دقت نمی کرد. بعضی وقت ها حتی خنگ به نظر می رسید. مادرش سه ماه تمام زحمت کشیده بود تا او بتواند « التماس گدا » ( 1) را از بر کند، اما آخر سر، خواهر کوچک تر، سالی، بهتر از کاترین می توانست دکلمه کند. مبادا خیال کنید کاترین همیشه خنگ بود،… نه، به هیچ وجه. قصه « خرگوش و دوستانش » ( 2) را مثل بقیه بچه های دنیا زود یاد گرفت. مادرش دلش می خواست او موسیقی یاد بگیرد، و کاترین هم مطمئن بود خوشش می آید، چون خیلی دوست داشت از شستی های اسپینِتِ عاطل و باطل قدیمی صدا دربیاورد. …

وزن 325 کیلوگرم
مؤلف

مترجم

ناشر

Color

تک رنگ

گروه

کشور

سال چاپ

نوبت چاپ

اندازه کتاب

نوع جلد

ژانر کتاب

نوع کاغذ

نوع صحافی

Writing

زبان

Original Language

تعداد صفحات ۲۸۰ صفحه
شمارگان ۱۰۰۰ نسخه
شابک 9789643129934
0 reviews
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

پاک‌کردن فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نورثنگر ابی ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد تهران 55