سهروردی مکتب فلسفی اشراق را بهوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد. سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب دادهاند. او خود فلسفهاش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است که در لاتین آن را aurora conurgens نام نهادهاند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان، زرتشت، هرمس و اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته است. در مکتب سهروردی عقل تنها مرجع شناخت نیست بلکه تا حدی با عرفان نیز ارتباط دارد؛ از این نظر که او کشف و شهود و اشراق را شریفترین و بلندمرتبه ترین مرحله شناخت میشناخت. او به سختی بر ابنسینا میتازد و از کلیات و مُثُل افلاطون دفاع میکند. بر وجودشناسی ابنسینا ایراد میگیرد که چرا اظهار داشت «در هر شئ موجود، وجود امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری و برای تحقق محتاج وجود است.» در حالی که طبق حکمت اشراق، ماهیت امری حقیقی است و وجود امری اعتباری محسوب میشود. این کتاب مرجع کاملی درباره زندگی و مکتب سهروردی است. سایر کتب تدین که از همین انتشارات منتشر شده است عبارت است از :مولانا طوفان شمس ،مولانا ارغنون شمس ، به دنبال آفتاب از قونیه تا دمشق ، حلاج و راز انالحق ، سهروردی شیخ اشراق ، الهی نامه ، جلوه های تصوف و عرفان در ایران و جهان و تصحیح دیوان حافظ و دیوان عمادالدین نسیمی
0 نظر