توضیحات داستانی به نویسندگی و تصویرگی هرژه و ترجمه و چاپ انتشارات رایحه اندیشه می باشد. تن تن خبرنگاری ماجراجو، کنجکاو، باهوش و جوان است که برای تهیه گزارش به مکان های گوناگونی سفر می کند و اتفاقات عجیب و غریبی برایش می افتد. او در حال حاضر در هند به سر می برد اما مردی چینی طی دیداری از تن تن می خواهد که به شانگهای سفر کند، مرتاضی هندی خبر از وجود مرتاض و مرد زرپوست خبیثی می دهد که می خواهند تن تن را نابود کنند. سفر این خبرنگار جوان آغاز می شود و هیچ کس از آن چه که انتظار او را می کشد خبر ندارد. گزیده ای از کتاب آقای تن تن عزیز، شما باید فوری به هندوستان برگردید. مهاراجه گایپاجاما در مخاطره بزرگی قرار گرفته. من یه قاصد چینی رو فرستاده بودم که به شما خبر بده، مگه شما با او ملاقات نکردید؟ بله من اونو دیدم ولی یه تیر سمی به گردنش اصابت کرد و فقط تونست دو کلمه به من بگه: اسم شما و شانگهای. بعدش هم پاک قاطی کرد. مخلوقات رذل! این پست فطرت ها به هیچ کس رحم نمی کنن. شما اشتباه کردید مهاراجه را تنها گذاشتید. در نبود شما معلوم نیست چه بلایی سرش می آرن؟ اون ها کی هستن؟ منو ببخشید. بیشتر از این نمی تونم بگم. ممکنه جون خودم هم به خطر بیفته. فقط همین رو از شما درخواست می کنم که هرچه زودتر به هند برگردید.
0 نظر