صفحه اصلی دسته بندی 0 سبد ورود به سیستم

مهندس چیکو 1 (چیکو فریتاتا دزدگیر اختراع می کند) (هوپا)

کد شناسه :38867
مهندس چیکو 1 (چیکو فریتاتا دزدگیر اختراع می کند) (هوپا)
  • عنوان (نام کتاب) :
    مهندس چیکو 1 (چیکو فریتاتا دزدگیر اختراع می کند) (هوپا)
  • ناشر :
  • شابک :
    9786222040628
  • مولف :
  • مترجم :
  • نوبت چاپ :
    2
  • قطع :
    رقعی
  • نوع جلد :
    شومیز
  • نام گروه :
  • تعداد کل صفحات :
    112
  • گروه سنی/مقطع تحصیلی :
  • نوع کاغذومقوا :
    تحریر
  • زبان اصلی :
    فارسی
  • وزن گرم :
    147
  • زبان محصول :
    فارسی
  • ملل :
  • ژانر :
  • نگارش :
  • نوع صحافی :
    چسب گرم
  • رنگ :
    رنگی
  • تاریخ چاپ :
    1399/04/04
  • قيمت :
    250,000 ریال
ناموجود

مهندس چیکو 1 (چیکو فریتاتا دزدگیر اختراع می کند) (هوپا) توضیحات: انتشارات هوپا منتشر کرد: توجه این کتاب پر از تفریح و سرگرمی است، اصلا برای کسانی که اندازه ی سیب زمینی پخته هم ذوق ندارند و عاشق خندیدن و روده بر شدن نیستند، مناسب نیست. وقتی چیکو فریتاتا بزرگ ترین مخترع جهان جرقه ای در سرش روشن میشود، چه گندی ممکن است زده شود؟ پاسخ: هر گندی! برای همین با خیال تخت همه چیز را به چیکو بسپارید. فاجعه حتمی است. چیکو تصمیم گرفته دست به اختراع وسیله ای بزند تا دزدی که از خانه های ساختمان خنزرپنزرها را می دزدد به دام بیندازد. اما محاسباتش کمی اشتباه از آب در می آید و... توضیحات کتاب چیکو فریتاتا دزدگیر اختراع می کند اولین جلد از مجموعه ی مهندس چیکو به قلم پیر دومنیکو بکلاریو و الساندرو گتی، تصویرگری آندره آکاستلانی، ترجمه ی محیا بیات و چاپ انتشارات هوپا است. پسربچه ی متفکر و خلاقی به نام چیکو فریتاتا که علاقه ی بسیاری به اختراع چیزهای جدید دارد، پس از به سرقت رفتن چندین باره ی دکوری های خانه های ساختمان، از پدر و مادرش می خواهد که مشکل را به او بسپارند تا راهی برای گیر انداختن دزد مرموز بگیرد. اما آن ها از بسپریدش به من های چیکو وحشت دارند، زیرا هر دفعه که این جمله را تکرار می کند یک خرابکاری وحشتناک به بار می آید. گزیده ای از کتاب چیکو با دقت به گربه ی غول پیکر بی تحرک مامان بزرگ و بابابزرگ نگاه کرد، انگار به مجسمه ی بودا نگاه می کرد. باز هم مطمئن تر شد و با خودش گفت: «شکی توش نیست!» تنها چیزی که می خواست این بود که راهی پیدا کند تا هربار که یک غریبه در ورودی را باز می کرد، مزاحم خواب پنتونه شود. چیکو همان طور که دوباره به جای پنجول ها روی پوستش فکر می کرد، با بدجنسی زیر لب گفت: «و اگه کسی مزاحم پنتونه بشه… شکی نیست که حسابش رو می رسه و مزاحم رو بیرون می کنه.» آن قدر ایده ی هوشمندانه ای بود که دهانش باز ماند.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر