چند نظر از دیگران دربارۀ داییجان ناپلئون تسلسل موقعیتهای مضحک و دیالوگهای خندهآور، که نویسنده به وفور از آنها بهره برده است، خواننده را به یاد گوگول و «خنده در میان اشکهای نامرئی» او میاندازد. و این، نه تنها بهخاطر آن است که مثلاً جنجال منازعه خانوادگی بر سر یک «صدای مشکوک»، شباهتی به خصومت جاودانه میان ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ دارد، بلکه در این رمان عوامل بسیار دیگری یادآور این جمله پایان داستان گوگول است که: «آقایان، زندگی در این دنیا چه ملالانگیز است!». (از مقدمۀ نویسندۀ روس، میخائیل گورگانتسف. بر ترجمۀ روسی) وجود چنین رمانی در ادبیات ایران، به حد اعلی کمیک و مبتکرانه، مملو از شخصیتهای به یادماندنی در کشاکش زد و خوردهای مضحک ممکن است خوانندۀ غربی را، که عادت کرده با شنیدن نام ایران به یاد صحنههای جدی بیفتد، دچار شگفتی کند. حال آنکه در خود ایران این رمان شاید شناختهترین و محبوبترین داستانی باشد که پس از جنگ جهانیِ دوم در این کشور نوشته شده است. (از مقدمۀ ایرانشناس، پروفسور دیک دیویس، در ترجمۀ انگلیسی)
0 نظر