توضیحات: انتشارات توس منتشر کرد: دربارهی جنس دوم گفتهاند: رسالهای مهم و اختصاص داده شده به وضع زن... اثری عمیقا بدیع که در آن با نظریه کهتری طبیعی زن مبارزه شدهاست... . فیلیپ وان تیهگم. نویسنده و ناقد ادبی جنس دوم، تازگی آتشافروزی خود را حفظ میکند... . ژنویوو ژناری، نویسنده جنس دوم، دیرزمانی برجستهترین اثر سیمون دوبووار ماندهاست... . پیبر دو بوادفر، نویسنده و ناقد ادبی یکی از قابل ملاحظهترین کتابها، میخواهم بگویم بهترین کتابی که تاکنون دربارهی زنان نوشتهشده... اثری در درجه اول اهمیت... . نشریهی تروت از زمان انتشار اتاق شخصی اثر ویرجینیا وولف، تاکنون نوشتهای چنین با اهمیت دربارهی زن نوشته نشده است. سیمون دوبووار تنها نویسندهای دقیق و اهل تحقیق نیست، رماننویس نیز هست و ارزش این اثر تا حد زیادی به سبب تخیل شگرف او است... . ضمیمه ادبی تایمز در آکسفورد... دانشجو بودم که جنس دوم را خواندم. این کتاب زندگیام را دگرگون کرد... برای نخستین بار، دیگر با فکرم در تنهایی زندگی نمیکردم. صدایی با من از نابرابریها سخن میگفت، تجربههایش را برایم نقل میکرد. کتابی بسیار رهاییبخش بود که سازش با دنیای نرینه را رد میکرد... آن را در هم میشکست... سیمون دوبووار به روی زنان آمریکا، همچنان که به روی زنان جهان، دری گشوده بود... . کیت میلت، مبارز برابری حقوق زنان ما دخترهای آراستهی کلاس دوم، پانزده یا شانزده سال داشتیم که جنس دوم را کشف کردیم. فکر نمیکنم که هیچ کتاب دیگری بودهباشد که درباره آن چنین تفسیر و تجلیل کرده باشیم. سیمون دوبووار... مفهوم سرنوشت زنانه را دود هوا میکرد، ما را از قید یوغی هزار ساله میرهاند... . الیزابت بادنته، روزنامهنگار ازدواج سرنوشتی است که جامعه ی سنتی به زن عرضه میکند. زن مجرد خواه محروممانده از پیوند, خواه طغیانکرده بر آن, و یا حتی بیاعتنا به این نهاد, بر اساس ازدواج تعریف میشود. ازدواج به دو دلیل به زن تحمیل شده است: 1- زن باید کودکانی به جامعه بدهد. 2- زن وظیفه دارد نیازهای جنسی مرد را برآورد و مراقبت از خانه او را به عهده گیرد. برای هر دو طرف ازدواج در آن واحد, هم لازم است و هم سودمند؛ اما در موقعیتهای این دو طرف, موازنه وجود ندارد. برای دختران جوان, ازدواج یگانه وسیلهای است که بتوانند جزو اجتماع شوند و اگر «روی دست بمانند» از نظر اجتماع تحقیر شدهاند. دختر جوان مطلقا منفعل است؛ پسرها ازدواج میکنند, زن میگیرند. پسرها در ازدواج, انبساط و تاکید وجود خود را میجویند نه حق وجود داشتن را. ازدواج برای آنها نوعی شیوه ی زندگی است نه سرنوشت.» وقتی بالاخره شروع به تحقیق کردم تا ببینم زن بارآمدنم به واقع چه تاثیر متفاوتی در سرنوشت من داشتهاست, به یکباره همه چیز برایم روشن شد. این دنیا, دنیایی مردانه بود. کودکی من با اسطورههایی گذشته بود که مردان ساخته بودند و واکنش من در برابر آنها اصلا شبیه آن نبود که اگر پسر میبودم میداشتم. این انقلاب شخصی من در یک جمله خلاصه میشود: من که میخواستم درباره خودم حرف بزنم, به این نتیجه رسیدم که برای این کار نخست باید وضع زنان را به طور کلی توصیف کنم. جنس دوم خلق شد, من چهل ساله بودم.» در مذهبی که جسم, نفرین شده است؛ زن به عنوان هولناک ترین وسوسه اهریمن جلوه میکند. اگر روزی فرا برسد که زن, نه از سر ضعف, که با قدرت عشق بورزد؛ دوست داشتن برای او نیز همچون مرد, سرچشمه ی زندگی خواهد بود و نه خطری مرگ بار. شخصیت زن محصولی اجتماعی است و نه زیستی. ارزشهای خرد, اخلاق, ذوق و رفتار زن را باید بر حسب موقعیت و تاریخ او توضیح داد؛ چرا که این خصوصیات ذاتی و فطری نیستند. درهای کارخانه ها, اداره ها و دانشکده ها را به روی زنان باز میکنند, ولی همچنان بر این عقیده اند که ازدواج برای زنان محترمانه ترین کسب و کار است. سیموون دوبوار, جنس دوم
0 نظر