نقد و بررسی کتاب جامعه شناسی خودمانی مشکلات اجتماعی در همهی جوامع بشری وجود دارند؛ مسائلی که میزان و موضوعشان بر پیشرفتهای فرهنگی و گاهی صنعتیتاثر میگذارد. هر کشوری برای ارتقاء شرایط جامعهی خود باید ریشه و علت معضلات را پیدا کند، راهکارهای بهبودِ وضعیت موجود را ارائه کرده و برای رسیدن به شرایط دلخواه تلاش کند. شرایط مطلوب اجتماعی دغدغهایست که مردم، دولت و حکومت را درگیر میکند. حسن نراقی در کتاب جامعه شناسی خودمانی با کلمات واضح و روشن خود، معضلات جامعهی ایران را بیان میکند. کتاب جامعهشناسی خودمانی از چه حرف میزند؟ کتاب جامعه شناسیخودمانی همانطور که از نامش میتوان برداشت کرد با کلماتی ساده و روان، معضلات فردیِ انسان که منجر به بروز مشکل در جامعه میشود را بررسی میکند. نراقی در جامعه شناسیخودمانی، ریشهی معضلات اجتماعی و پاسخ سوال چرا درمانده ایم؟ را در آگاه نبودن مردم از سابقهی تاریخی ایران و جهان، ویژگیهای فردی انسانها و شرایط اجتماعی میداند. حسن نراقی در کتابش در رابطه با بیگانگی مردم با تاریخ مینویسد: « یکی از دردهای مملکت این است که حتی تحصیل کردههایمان خیلی با تاریخ میانهی خوبی ندارند. ملتی که تاریخ گذشتهاش را نمیخواند و نمیداند، همه چیز را خودش باید تجربه کند. از این دردناکتر نمیشود که تجربهای به قیمت گزاف به دست میآوریم ولی آن را نگاه نمی داریم؛ یک نسل، دو نسل میگذرد و همه چیز از یادمان میرود و آن وقت دوباره روز از نو، روزی از نو.» و در جای دیگری با تاکید بر این نظریه عنوان میکند: « اگر نخواهیم همه چیز را دوباره و چند باره تجربه کنیم باید تاریخ را جدیتر بگیریم. باور دارم بدون شناخت دیروز هرگز قادر نخواهیم بود امروز و فردای بهتری برای خود بسازیم» نراقی معتقد است بخش بزرگی ازمسائل اجتماعی به دلیل حل نشدن دغدغههای ذهنی افراد با خودشان بهوجود میآیند، گسترده میشوند و به جامعه نفوذ میکنند. مسائلی مثل روراست نبودن آدمها با خود و جهان اطرافشان باعث میشود افراد یک اجتماع بسیاری از فعالیتهایشان را با پنهانکاری و ظاهرسازی انجام دهند، حقیقت را نادیده بگیرند و کمبودهای هویتی را با شعارزدگی و قهرمانپروری جبران کنند. نراقی بهبود وضعیت اجتماعی و درماندگی انسانها را در حل شدن ریشهایِ این موضوعات میداند و در مقدمهی کتاب عنوان میکند: « نهراسیم از این که اقرار کنیم و بگوییم کشور ما در بسیاری از ابعاد جزء کشورهای عقبافتاده دنیاست و فقط در معدودی از ابعاد در سطح متوسط است.» همانطور که گفته شد نراقی در کتاب عنوان میکند که بیشترین دلیل این عقبماندگی، مشکلات شخصی، فرهنگی و هویتِ متناقضِ انسانهاست؛ هرچند مصائب تاریخی مثل حملهی مغولها، بیکفایتی حکومت قاجار و قرار گرفتن در مسیرهای اشتباه سیاسی – اجتماعی به این معضل دامن زده است. او در آخر، جملهای تامل برانگیز بیان میکند: «قبلاً به این نتیجه رسیده بودم که نخست بدون رودربایستی با خودمان، واقعیات خودمان را حداقل برای خودمان روشن کنیم، و به روی خودمان بیاوریم؛ این را در این نوشته، با بضاعت محدودم... روی کاغذ آورده ام؛ دیگران هم همین را از زوایای ریزتری بررسی کنند تا اول بدانیم چگونه هستیم، بعد برگردیم ببینیم چرا این شدیم؟ و در مرحله سوم با تصمیم قاطع و آگاهانه به تدریج به دنبال اصلاحش برویم.»
0 نظر