نقد و بررسی اجمالی کتاب اتفاق اثر گلی ترقی «دوقلوها – نادر و شادی – صبح زود چهارم مرداد 1322 در خانهای ساحلی نزدیک دریا به دنیا آمدند. بچه های سالمی بودند و به سرعت رشد کردند. کنار هم میخوابیدند و با صدای موجهای بلند در گوشهای کوچکشان به خواب میرفتند. بزرگتر که شدند، تا دورها، تا آنجا که آب دریا سرد و زلال میشد، شنا میکردند. با پیچ و خم دریا آشنا بودند و زبان آب را میدانستند. بدن جوانشان را به دست موجهای خروشان میسپردند، چشمهایشان را زیر آب باز میکردند و به هم خیره میشدند. خسته که میشدند، روی آب دراز میکشیدند و دست هم را میگرفتند. اگر گردابی ناگهان غافلگیرشان میکرد، به هم میچسبیدند و با هم غرق میشدند. دوقلوهای عاشق. جدایشان میکردی، می مردند.» تصویر روی جلد دوقلوها را در بدو تولدشان نشان میدهد. نادر چند دقیقه دیرتر از شادی به دنیا آمده و به دلهرهی این چند لحظه تنهایی با او مانده است. شادی دستش را روی دهانش گذاشته و در گوش او پنهانی زمزمه میکند. دلم میخواست بدانم چه میگوید. احتمالا دلداریاش میدهد: «نترس، من با تو هستم.» این حرفی ست که بارها به نادر گفته، چه وقتی که کنارش بود و چه زمانی که از او دور بود و در خوابهایش ظاهر میشد.
0 نظر